رئیس بنیاد بوعلیسینا در نشست مبانی نظری اخلاق پزشکی؛ پنجمین نشست حکمتانه
نشست مبانی نظریه اخلاق پزشکی با همکاری بنیاد
علمی و فرهنگی بوعلیسینا و دانشگاه علوم پزشکی همدان، در دوازدهمین کنگره سالانه
اخلاق پزشکی ایران و نهمین کنگره پرستاری در روز پنجشنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۴ از ساعت ۱۰
تا ۱۲ در سالن الوند مرکز همایشهای غدیر دانشگاه علوم پزشکی همدان برگزار شد.
به گزارش خبرنگار ما، این نشست به ریاست دکتر
انشاءالله رحمتی رئیس بنیاد علمی و فرهنگی بوعلیسینا و با حضور استادان دانشگاه
دکتر مسعود صادقی علیآبادی عضو هیئت علمی دانشگاه تهران و دکتر مسعود صادقی عضو هیئت
علمی دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه و دکتر عبدالحسن کاظمی و دکتر بهروز کارخانهای
رئیس دانشگاه علوم پزشکی همدان برپا شد.

اخلاق پزشکی بدون توازن عدالت و مصلحت ممکن نیست
دکتر انشاءالله رحمتی، رئیس بنیاد بوعلیسینا در
سخنرانی خود با عنوان توازن میان مصلحت و عدالت در اخلاق پزشکی گفت: اخلاق پزشکی
بدون توازن عدالت و مصلحت غیر ممکن است اما با فرزانگی اخلاقی و اجتهاد می توان این
توازن را برقرار کرد.
دکتر انشالله رحمتی با اشاره به دو مفهوم «اخلاق
کاربردی پزشکی» و «اخلاق حرفهای پزشکی» گفت: در نگاه عمومی این دو حوزه یکسان فرض
میشوند و گمان میرود فقط دو تعبیر از یک رشتهاند اما از نظر علمشناسی کاملاً
متفاوتند هرچند در برخی موارد همپوشانی دارند.
وی افزود: اخلاق حرفهای چه از نظر غایت و چه از
نظر موضوع با اخلاق کاربردی تفاوت دارد. غایت اخلاق حرفهای «حل مسئله» است یعنی
فرد در یک حرفه با مسائل اخلاقی خاص آن حرفه مواجه میشود و باید تصمیمهای درست
اخلاقی بگیرد بنابراین رویکرد آن ناظر بر رفع مسئله است. اما در اخلاق کاربردی هدف
«طرح مسئله» است، نه لزوماً ارائه پاسخ. رویکرد اخلاق کاربردی انتقادیتر و فلسفیتر
است و میتواند رویههای اخلاقی را نقد و خطاها را آشکار کند، اما الزاماً قادر نیست
پاسخ قطعی بدهد. در واقع اخلاق کاربردی میکوشد افق دید ما را گسترش دهد تا به
پرسشهای ساده، حاضر و آماده قانع نشویم و باب پرسشگری باز بماند.
وی اضافه کرد: در حال حاضر باب تازهای برای آینده در این زمینه فراهم
است. ما این دو گونه اخلاق را البته نه به این صورت تفکیکشده، در سنت خود در
«فتوتنامهها» داشتهایم اما امروز متأسفانه فراموش شدهاند. در گذشته هرکس که
وارد حرفهای میشد اخلاق آن حرفه را نیز میآموخت.
رئیس بنیاد بوعلیسینا افزود: با توجه به هماهنگی
نظام اخلاقی سنت ایرانی با ذهن و ضمیر ما اخلاق حرفهای در قالب فتوتنامهها مطرح
میشد. اکنون بسیار شایسته است که درباره تدوین «فتوتنامه پزشکی» اندیشیده شود.
دکتر رحمتی درباره تفاوت دیگر این دو حوزه تصریح
کرد: تفاوت مهم میان اخلاق کاربردی و اخلاق حرفهای در موضوع آنهاست. موضوع اخلاق
حرفهای محدود به حرفههای مشخص است مانند حرفه مهندسی، روزنامهنگاری یا پزشکی.
اما اخلاق کاربردی محدود به حرفه نیست و موضوع آن گستردهتر است. بسیاری از مسائل
اخلاقی که در زندگی مطرحاند ذیل اخلاق کاربردی قرار میگیرند بدون آنکه به حرفهای
خاص تعلق داشته باشند. مانند اخلاق جنگ عادلانه، اخلاق محیط زیست، حقوق حیوانات یا
سقط جنین که گرچه به حوزه پزشکی بیارتباط نیست، اما موضوعی فراتر از یک حرفه
دارد.
وی ادامه داد: اما اگر از منظر اخلاق کاربردی در
حوزه پزشکی بیندیشیم یکی از مهمترین مسائل «تعارض میان عدالت و مصلحت» است و اینکه
چگونه میتوان میان این دو تعادل برقرار کرد کاری بسیار دشوار است.
رئیس بنیاد بوعلیسینا ادامه داد: ابتدا باید
معنای «مصلحت» و «عدالت» روشن شود. مصلحتی که در اخلاق کاربردی مدنظر است، با معنایی
که در زبان روزمره رایج است تفاوت دارد. در اخلاق، «مصلحت» ترجمهای از واژه Utility است که گاهی در ایران به «فایده» یا «سود» ترجمه میشود. اما فایدهگرایی
به معنای سود شخصی یا گروهی نیست. مصلحت در اینجا معادل خیر نوع بشر است یعنی
اخلاق باید در خدمت منافع کل بشریت باشد نه منفعت یک فرد یا گروه خاص.
وی یادآور شد: معیار عمل صحیح از نگاه نظریه فایدهگرایی
این است که عملی صحیح است که بیشترین خیر را برای بیشترین تعداد انسانها به همراه
داشته باشد. بنابراین فایده در این نظریه خیر عمومی است، نه منفعت فردی. سعدی نیز
در این معنا میگوید: «طریقت به جز خدمت خلق نیست...» که در حقیقت صورتبندی همین
اصل مصلحتگرایی است. بحث اصلی این است که چرا ما باید به خیر دیگران بیندیشیم؟
برخی فیلسوفان اخلاق با رویکرد روانشناسی اخلاق معتقدند انسان ذاتاً به خیر دیگران
اهتمام دارد؛ یعنی نوعی دیگر دوستی (altruism) در
سرشت بشر قرار دارد. به تعبیر ویلیام جیمز یک تقاضای کوچک از موجودی ضعیف به خودی
خود باید برآورده شود و اگر خلاف آن عمل کنیم وجدان ما آرام نخواهد گرفت.
رحمتی ادامه داد: ورود به عرصه اخلاق یعنی اینکه
مشکل دیگران مشکل ما شود. خارج از اخلاق میتوان گفت مشکل، مشکل دیگری است اما در
اخلاق نمیتوان چنین گفت. حتی پزشک نیز نمیتواند بگوید چون ساعت کارم تمام شده
مشکل بیمار دیگر به من مربوط نیست. بنابراین مصلحت به معنای خیر برای نوع بشر است.
وی سپس به تبیین مفهوم عدالت پرداخت و گفت:
عدالت دو وجه برجسته دارد؛ نخست اینکه انسانها به صرف انسان بودن، حقوق اولیهای
دارند و نباید این حقوق نقض شود. دوم عدالت توزیعی است یعنی خیرهای عمومی باید به
تناسب شایستگی میان افراد توزیع شود و حق هرکس به او داده شود.
دکتر رحمتی با اشاره به نظریه جان رالز موثرترین
فیلسوف اخلاق گفت: رالز بر اساس تعارض میان عدالت و مصلحت، نظریه درخشانی را
درباره عدالت تدوین کرد. اگر صرفاً بر اساس مصلحت عمل کنیم، ممکن است ناچار شویم
حقوق اولیه افراد را نقض کنیم. مثالهایی مانند «فرد بد وارث»، «بلاگردان بیگناه»
یا «مصلحتگرایی سیاسی» نشان میدهد که چگونه پایمال شدن حقوق انسانها ممکن است
به نام مصلحت توجیه شود همانطور که در فضای سیاسی نیز گاهی آبرو بردن یا پروندهسازی
برای رای نیاوردن به نام مصلحت انجام میشود.
رئیس بنیاد بوعلیسینا سپس به نمونههای پزشکی این
تعارض پرداخت و گفت: گاهی تعارض میان رازداری و راستگویی مطرح است و پزشک موظف به
حفظ اسرار بیمار است.
وی ادامه داد: اما اگر بیماری روانی قرار باشد
مسئولیت مهمی بگیرد، پزشک میان عدالت و حفظ حق بیمار و مصلحت عمومی گرفتار میشود.
وی به ایام کرونا و توزیع واکسن در آن زمان
اشاره کرد و گفت: آزمایش واکسن روی گروههایی از انسانها بدون امکان اخذ رضایت
پزشک از مریض با همین تعارض روبهرو میشد.
حتی در ورزش یا میدان جنگ، پزشک ممکن است برای
مصلحت عمومی، خطرات درمانناپذیر آینده فرد را نادیده بگیرد. همچنین در توزیع
امکانات پزشکی نیز پزشک گاه میان عدالت توزیعی و مصلحت اجتماعی قرار میگیرد.
رحمتی تأکید کرد: بشر امروز نوعاً مصلحتاندیش
است چه در اخلاق اجتماعی و چه در سیاست و واژه مصلحت در فرهنگ ما نیز واژهای مقدس
است.
دکتر رحمتی با اشاره به اینکه استدلال طرفداران مصلحت این است که اگر خیر
انباشته نشود، چیزی برای توزیع باقی نمیماند، افزود: اما نقد مهمی وجود دارد
که قوانین اخلاق را معمولاً کسانی نوشتهاند
که در موقعیت برخوردار بودهاند.
رئیس بنیاد بوعلیسینا عنوان کرد که جان رالز می
گوید ما باید اخلاق را از پشت حجاب جهل ببینیم. یعنی فرض کنیم نمیدانیم در کدام
نقطه جهان و در چه موقعیتی قرار خواهیم گرفت آنگاه اگر قواعد اخلاق نوشته شود آیا
باز هم مصلحت بر عدالت مقدم خواهد بود؟
وی به توازن متاملانه اشاره کرد و گفت که راهحل
آن است که بتوانیم در نظریه اخلاقی میان مصلحت و عدالت توازنی برقرار کنیم که تحقق
این امر نیازمند فرزانگی اخلاقی و نوعی اجتهاد است بهگونهای که در هر مورد عدالت
و مصلحت میان این دو توازن رفت و برگشت را داشته باشیم.

ابنسینا پیشگام اخلاق پژوهش و پزشکی مبتنی بر
شواهد
استاد دانشگاه تهران در سخنرانی خود با عنوان
اخلاق پژوهش فلسفی و علمی ابنسینا با اشاره به جایگاه ابنسینا در تاریخ پزشکی
تأکید کرد: آثار شیخالرئیس بهویژه کتاب قانون نمونهای برجسته از پزشکی مبتنی بر
شواهد و یکی از نخستین الگوهای اخلاق پژوهش در تاریخ علم به شمار میرود.
دکتر مسعود صادقی علیآبادی در دوازدهمین کنگره
سالانه اخلاق پزشکی ایران با بیان اینکه
موضوع بحث او «اخلاق پژوهش ابنسینا» در چارچوب تاریخ پزشکی است، گفت: اخلاق پزشکی
از آغازِ پیدایش طب با این دانش همراه بوده اما در دوران جدید به دلیل پیچیدگی
انتخابها و تصمیمهای پزشکی مباحث نظری آن اهمیت بیشتری یافته است.
وی با اشاره به اینکه بخش مهمی از اخلاق پزشکی
بر پزشکی مبتنی بر شواهد استوار است، تصریح کرد: پزشکی مدرن و پزشکی ابنسینا هر
دو بر شواهد تکیه دارند؛ هرچند معنای شواهد در آن دوران و امروز متفاوت است اما هر
دو در یک وصف مشترک قرار میگیرند.
صادقی با استناد به دیدگاه پیتر فورمن، یکی از
پژوهشگران برجسته تاریخ پزشکیبیان کرد: سهم دورانساز ابنسینا در پزشکی هنوز بهطور
کامل شناخته نشده و سهم درخوری نداشتیم.
صادقی محور اصلی اخلاق پزشکی را ارزیابی شواهد
در پژوهشها و تصمیمهای پزشکی دانست و گفت: اخلاق پژوهش پزشکی معمولاً بر چهار
اصل استوار است:
۱. احترام به استقلال شرکتکنندگان بالقوه در
پژوهش
۲. محافظت از شرکت کنندگان در برابر آسیب
۳. کیفیت پژوهش
۴. عدالت
به گفته او جایگاه ابنسینا بیشتر در اصل سوم؛ یعنی
کیفیت پژوهش است که می توانیم سخنانی از ابنسینا بشنویم.
استاد دانشگاه تهران در ادامه به موضوع اخلاق
برنامه پژوهشی ابنسینا اشاره و بیان کرد: ابنسینا صریحا در پایان فعالیتهای فلسفی
اش از برنامه های پژوهشی خود صحبتی نکرده است.
وی ادامه داد: در این مورد ما وامدار ابنسینا
پژوه معاصر «دیمیتری گوتاس» هستیم که تلاش کرده برنامه پژوهشی ابنسینا را برای ما
بازسازی کند.
صادقی
ادامه داد: اما براساس صورتبندی گوتاس در کتاب ابنسینا و سنت ارسطویی، میتوان
پروژه فکری او تلاشی برای ارائه تصویری منسجم و کارآمد از فلسفه بوده فلسفهای که
هم سنت پیشین را حفظ میکند و هم با مسائل زمانه هماهنگ میشود.
وی افزود: یکی از نقدهای مهم بر تفسیر گوتاس، کمرنگدانستن
سهم پزشکی در این پروژه است. اما فورمن این دیدگاه را تصحیح میکند و نشان میدهد
که حجم آثار، زمان و انرژی ابنسینا در پزشکی ثابت میکند که طب جایگاهی بسیار مهم
در منظومه فکری او داشته است.
صادقی تأکید کرد: برای فهم دقیق اخلاق پژوهش
پزشکی در اندیشه ابنسینا باید آن را ذیل برنامه پژوهشی کلی او و اخلاق پژوهش علمی
قرار داد.
این برنامه در هشت محور تعریف میشود از جمله
تلاش برای یکپارچهسازی فلسفه، هماهنگکردن آن با مسائل زمانه، تبیین عقلانی از وحی
و الهام فاصله گرفتن از شیوه حفظمحور آموزش و توجه به نیازهای متنوع مخاطبان.
صادقی با تأکید بر اینکه پزشکی در برنامه فکری
ابنسینا جایگاهی جدی دارد گفت: برخلاف برخی دیدگاهها که پزشکی را در سنت یونانی
دانشی فرعی میدانند، حجم و عمق فعالیت ابنسینا در طب نشان میدهد که این علم برای
او بسیار مهم بوده و نباید براساس تقسیمبندیهای علوم در جهان اسلام درباره جایگاه
پزشکی در آثار او داوری نادرست کرد.
وی توضیح داد که ابنسینا هنگام بحث درباره بررسی
خواص داروهای مفرده و مرکب، هفت قاعده کلی برای پژوهش دارویی بیان میکند قواعدی
که میتوان آنها را نخستین خطوط راهنمای اخلاق پژوهش دانست.
این هفت اصل عبارتاند از:
۱. تجربه باید از هر کیفیت اکتسابی آزاد باشد؛
۲. آزمایش باید روی یک علت مفرد انجام شود؛ ۳. دارو باید بر ضد آن نیز آزموده شود؛
۴. میان قوت دارو و شدت بیماری تناسب برقرار باشد؛ ۵. مدت اثرگذاری دارو نباید بیش
از حد طولانی باشد؛ ۶. اثر دارو باید در اکثر موارد ثابت باشد؛ ۷. آزمایش باید بر
بدن انسان انجام شود.
صادقی این اصول را نشانه دقت روششناختی ابنسینا
دانست و افزود: برای تبدیل این قواعد به اصول اخلاقی در پزشکی امروز باید آنها را
با آییننامههای معاصر پژوهش دارویی مقایسه کرد و دید کدام عناصر تاریخی و کدام
عناصر همچنان قابل استفادهاند.
وی تأکید کرد: اگر بخواهیم اخلاق پژوهش پزشکی
ابنسینا را بازسازی کنیم باید آن را در دل برنامه کلی پژوهشی او قرار دهیم و نشان
دهیم که چگونه دقت ابنسینا در کیفیت پژوهش میتواند در روزگار ما نیز الهامبخش
باشد.

اخلاق هم علم و هم فلسفه است
رئیس دانشگاه علوم پزشکی همدان با بیان ضرورت
گفتگو میان علم و فلسفه تأکید کرد: اهمیت این پنل از آن جهت است که جایگاه اخلاق
پژوهش و اخلاق حرفهای از دیدگاه ابنسینا یکی از نیازهای جدی جامعه پزشکی امروز
است.
دکتر بهروز کارخانه ای در دوازدهمین کنگره
سالانه اخلاق پزشکی ایران گفت: با همکاری بنیاد بوعلیسینا این نشست تخصصی برگزار
شد تا به پرسشهای اساسی درباره چیستی علم تمایز آن با فلسفه و نسبت اخلاق با هر
دو پرداخته شود. آنچه در پزشکی علم نامیده میشود در آزمایشگاه و بر اساس روش
استدلالی قابل سنجش است اما در فلسفه خردورزی و کلنگری محور تحلیلهاست.
رئیس دانشگاه علوم پزشکی همدان بیان کرد: اخلاق
از یک سو یک علم محسوب میشود همانند علم حقوق و ریاضیات و از سوی دیگر زیرمجموعهای
از فلسفه است در کنار زیباییشناسی و الهیات. اخلاق هم رفتارها را توصیف میکند،
هم بایدها و نبایدها را مشخص میسازد و هم از مفاهیم بنیادینی مانند خیر، مصلحت،
لذت، سود و سعادت سخن میگوید.
وی افزود: در پزشکی اخلاق از سطح باورهای فردی
(مورال) فراتر میرود و به صورت یک علم تحلیلی (اتیکس) بررسی میشود یعنی تحلیل
تصمیمها و رفتارهای حرفهای پزشکان در موضوعاتی مانند سقط جنین، پایان زندگی، ژنتیک،
هوش مصنوعی و سایر حوزههای نوپدید.
مرجع تعیین
رفتار اخلاقی کیست؟
دکتر کارخانهای با اشاره به تفاوت اخلاق با دین،
عرفان، فقه و تربیت گفت: در علم میتوان با تحقیق و آزمایش به نتیجه رسید، اما در
اخلاق، اجماع متخصصان و صاحبنظران محور است. در حوزه پزشکی نیز سازمان نظام پزشکی
و نهادهای جهانی مانند انجمن جهانی پزشکان چارچوبها و قواعد اخلاقی را تعیین میکنند.
رئیس دانشگاه با اشاره به مکاتب مختلف اخلاقی
توضیح داد: در روشهای غیرعقلانی، پیروی، تقلید، حس، شهود و عادت نقش دارند. اما
در روشهای عقلانی، مکاتب مهمی همچون وظیفهگرایی کانت و فایدهگرایی مطرح است.
کانت معتقد است انسان باید صرفاً بر اساس وظیفه عمل کند حتی اگر جهان دچار آشفتگی
شود؛ اما فایدهگرایان رفتار اخلاقی را رفتاری میدانند که درد و رنج کمتری ایجاد
کند و بیشترین سود را برای بیشترین افراد به همراه داشته باشد.
وی مثال زد: در نگاه کانتی حتی برای نجات ده نفر
نمیتوان یک نفر را قربانی کرد اما در نگاه فایدهگرایانه، تصمیم اخلاقی آن است که
رنج کمتری به جامعه وارد کند همانگونه که در واکسیناسیون یا درمانهای پرریسک عمل
میکنیم.
چهار اصل اخلاق پزشکی
دکتر کارخانهای اصلگرایی را مهمترین روش
اخلاق حرفهای در پزشکی دانست و گفت:
چهار اصل عدالت، نیکوکاری، احترام به خود و ضرر
نرساندن، چارچوب اصلی رفتار اخلاقی پزشکان هستند.
رئیس دانشگاه علوم پزشکی همدان همچنین به تعارضهای
اخلاقی اشاره کرد و افزود:
در پزشکی تعارض منافع، تعارض وظیفه و تعارض تعهد
اجتنابناپذیر است. انتخاب میان بیمار و سازمان، میان حق و تکلیف یا میان سود و
رنج همگی تصمیمهای دشوار اخلاقیاند.
نیاز
جامعه به فهم چندصدایی اخلاق
رئیس دانشگاه علوم پزشکی همدان تأکید کرد: جامعه
ما هنوز به این درک نرسیده که در اخلاق نگاههای متکثر و مکاتب مختلفی وجود دارد.
اگر این فهم ایجاد شود و گفتوگو جایگزین خشونت گردد، تصمیمهای اخلاقی نیز منطقیتر
اتخاذ میشود مجلس و پارلمان نیز بر همین مبنا برای گفتوگو و کاهش خشونت شکل
گرفته است.
کارخانهای گفت: تاریخ اخلاق نشان داده است که
آنچه امروز اخلاقی تلقی میشود، ممکن است در آینده اخلاقی نباشد. حتی در همهگیری
کووید۱۹، بسیاری از تصمیمها که در لحظه درست و اخلاقی تصور میشد، اکنون مورد
بازنگری قرار گرفته است. اخلاق جهان پیچیدهای از معماهاست و انسان همواره باید آن
را بازخوانی کند.

فلسفه، پرسشگر و شفافکننده مفروضات پزشکی
استاد دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه با تأکید بر
نقش بنیادین فلسفه در پزشکی صحبتهای خود را در سه بخش ارائه کرد: معرفی خدمات اصلی
فلسفه به پزشکی، بررسی چهار پارادایم کلی پزشکی و ارائه مدلهای نوین در پزشکی با
رویکرد فلسفه اخلاقی.
وی تاکید کرد که خدمت فلسفه به پزشکی آینده کاوی
است فیلسوفان به پزشکان کمک می کنند آینده پزشکی را ترسیم کنند.
صادقی با بیان اینکه فلسفه پزشکان را به بازاندیشی
درباره مفروضات بنیادین پزشکی ترغیب میکند، گفت: مفاهیمی همچون خودمختاری بیمار،
سلامت و سودمندی درمان به ظاهر روشن هستند، اما در عمل پیچیدگیهای اجتماعی،
اقتصادی و زیستبومی بیماران، این مفاهیم را تغییر میدهد. فلسفه با نقد و بازخوانی
این مفروضات، امکان اصلاح و توسعه دیدگاههای پزشکی را فراهم میآورد.
این مدرس دانشگاه افزود: تعریف سلامت بر اساس
سازمان جهانی بهداشت صرفاً نبود بیماری نیست بلکه شامل تجربه بهروزی و معنا در
زندگی است. با این حال تجربه روزمره پزشکی نشان میدهد که اغلب سلامت همچنان با
فقدان علائم فیزیکی سنجیده میشود در حالیکه تجربه زیسته بیمار جنبههای مهمتری
دارد.
شفافسازی
مفاهیم و اخلاق در پزشکی
دکتر صادقی تأکید کرد: تعریف مرگ مغزی و مفاهیم
مرتبط با پایان زندگی نتیجه تعامل فلسفه و پزشکی است. فلسفه با روشنسازی مفاهیم،
تعیین سودمندی اقدامات درمانی و تحلیل اخلاقی تصمیمها، چارچوبی برای داوری صحیح
فراهم میکند.
وی مثال زد: در دوران کووید-۱۹، پزشکان با
انتخاب اولویتبندی بیماران در بخش مراقبتهای ویژه مواجه بودند. فلسفه به ما کمک
میکند تا درباره تصمیمات دشوار، از جمله هزینه درمان، تداوم زندگی و عدالت در تخصیص
منابع، با رویکردی اخلاقی و تحلیلمحور قضاوت کنیم.
چهار
پارادایم پزشکی و خطر پارادایم تجاری
استاد صادقی به چهار پارادایم تاریخی و معاصر
پزشکی اشاره کرد:
پارادایم
پدرسالارانه: پزشک تصمیمگیرنده اصلی و پدر و بیمار تابع و فرزند
پارادایم
مشورتی: تصمیم مشترک پزشک و بیمار با رعایت استقلال بیمار.
پارادایم
تعاملی: پزشک با دانش تخصصی خود منافع بیمار را دنبال میکند اما نقش گفتگو حفظ میشود.
پارادایم
تجاری : بیمار بهعنوان مشتری و پزشکی بهعنوان فروشنده تمرکز بر بازارسازی، پزشکیسازی
و آرزو فروشی به جای شفا و مراقبت انسانی. رابطه پزشک و بیمار رابطه اقتصادی است و
قراردادی تنظیم می شود و بازیابی و رقابت حرفه اول را در پزشکی می زند.
وی هشدار داد که پارادایم تجاری باعث تقلیل بیماری
به رابطه اقتصادی بیمار پزشک میشود و نقش جامعه و عوامل کلان اجتماعی نادیده
گرفته میشود. این روند میتواند سلامت واقعی و اخلاق حرفهای پزشکی را تهدید کند.
مدلهای
نوین و پزشکی روایتمحور
دکتر صادقی درباره مدلهای نوین پزشکی توضیح
داد: بیماری تنها یک پدیده فیزیولوژیک نیست بلکه تجربه زیسته و روایت فردی بیمار نیز
اهمیت دارد. پزشک باید با شنیدن روایت بیمار جهان ذهنی او را درک کند و تصمیمگیری
را با تجربه و احساس بیمار همسو سازد. این رویکرد همدلانه، مؤثر و شفابخش است و
فاصله عاطفی کلاسیک را کاهش میدهد.
وی افزود: در پزشکی روایتمحور تخصص پزشک در تشخیص
بیماری و تخصص بیمار در تجربه درد و رنج خود اهمیت دارد. پزشک با پرسشهای باز و
شنیدن روایت بیماران، امکان پالایش روانی و درک عمیقتر ایجاد میکند.
استاد صادقی با تأکید بر ضرورت بازاندیشی فلسفی
در پزشکی خاطرنشان کرد: پزشکی آینده نیازمند رهایی از پارادایم تجاری و توجه به
اخلاق، شفافیت مفاهیم و توجه به روایت بیماران است تا مراقبت انسانی و شفابخش حفظ
شود.

علم بدون عالم و معلوم ناقص است
استاد فرهنگستان علوم پزشکی با بیان ایکه تحقق
علم تنها با اجتماع سه عنصر «علم»، «عالم» و «معلوم» امکانپذیر است، گفت: اگر علم
باشد اما عالم و معلوم در کنار آن قرار نگیرند نتیجهای محقق نمیشود. مشکل امروز
ما کمبود علم نیست مشکل این است که علم با انسانیت و فهم صحیح پیوند نمیخورد.
عبدالحسن کاظمی در دوازدهمین کنگره سالانه اخلاق
پزشکی ایران با اشاره به دیدگاههای عرفانی تأکید کرد: علم در عالم خارج به خودی
خود اثر ندارد این عالم است که علم و معلوم را در سینه خود حمل میکند و به آن حیات
میبخشد.
کاظمی در ادامه با روایت داستانی از مولانا
افزود: مولانا کتابهای ارزشمند خود را به دست مردی ژولیده سپرد و وقتی آن مرد
کتابها را در آب انداخت، کتابها خیس نشدند. مولانا این اتفاق را شگفتی علم دانست
اما مرد ژولیده در پاسخ گفت: علم آن است که تو را به معلوم برساند نه علمی که به
ظاهر در کتاب است.
این مدرس دانشگاه توضیح دا که این حکایت تأکیدی
است بر اینکه حقیقت علم، فهم و سلوک است نه صرفاً محفوظات و اطلاعات. علمی ارزشمند
است که انسان را به حقیقت و هدف برساند.
دکتر کاظمی با بهرهگیری از بیانات شمس تبریزی و
مولانا مسیر رسیدن به معلوم را عبور از ظاهر و رسیدن به حقیقت» توصیف کرد و گفت:
برای وصول به معلوم باید از مدرسه و ظاهر علم عبور کرد تا به خرابات حقیقت رسید
خرابهای که در عرفان، نماد رهایی از تعلقات و رسیدن به معناست.
وی افزود: اگر علم در جان انسان رسوخ نکند نه
درد را درمان میکند و نه رنج را کاهش میدهد. آنچه درمانگر غمهای دیرینه است آمیختگی
علم با عشق، فهم و معرفت است.
کاظمی با اشاره به ضرورت ترجمه این مفاهیم به
عرصه پزشکی گفت: پزشکی تنها دانش تشخیص و درمان نیست بلکه باید آمیختهای از علم،
انسانیت، عشق و اخلاق باشد. بر رنج بیماران باید مرهم گذاشت و این عمل زمانی میسر
است که علم با معنویت و اخلاق همراه شود.
وی تأکید کرد: پزشکی زمانی ثمر میدهد که علم آن
پزشک با معرفت و نیت نیک همراه باشد وگرنه علم صرف، درمانگر درد انسان نیست.
دکتر کاظمی گفت: امیدوارم هر یک از شما با خدمت
صادقانه مرهمی بر درد بیماران باشید چرا که حقیقت علم زمانی محقق میشود که در
خدمت انسان، رنجزدایی و شرافت انسانی قرار گیرد.